بی بی فیس :ی

یکی از معدود مشکلات من تو فصل امتحانا اینه که تا جزوه دستم میگیرم که مثلا درس بخونم..

یاد تموم کارای کرده و نکرده و.. جاهای رفته و نرفته ام میفتم.. حتی بعضی وقتا چشم انداز 20 ساله زندگیمو تو ذهنم ترسیم میکنم..

اون وقت از مهم ترین این کارا.. کلاس هاییه که هیچ وقت همت نکردم برم.. مثل رفتن به آموزشگاه

رانندگی و گرفتن این گواهی نامه کوفتی.. رانندگی بلدم هاا.. ولی بابا میگه تا گواهی نامه نگیری ماشین بت نمیدم..

حالا حرچی که من میگم بابا دیگه بزرگ شدم و اینا میگه نع امکان نداره..

حالا چند وقت پیشا رفته بودیم خونه یکی از اقوام بد با دخترش که حدودن 29 سالشه راجب همین چیزا حرف میزدیم و میگفت که حتما زبان رو ادامه بده و اینا.. منم بهش گفتم آره ولی فعلا اولویت اولم گرفتن گواهی نامه اس.. برگشت با یه حالت تعجب واری بهم نگا کرد گفت مگه تو 18 سالت شده؟   بهش گفتم اره خب گفتم که رشتم معماریه..  گفت واقعا؟؟ من فک کردم هنرستانی هنوز.. اخیییی عزیزم چقدر بی بی فیسی..

یه نگاه این جوری بهش کردم و گفتم مرسی..

دختره ی پرو..

میخواستم بزنم لهش کنم یعنی..


حالا از اون موقعه به بعد تا چیزی میگم بابام بهم میگه تو هنو بی بی فیسی، نمیشه..


اخه زندگیه ما داریم...؟؟

نظرات 2 + ارسال نظر
خانمـ فانتزیـ 24 دی 1391 ساعت 01:01 ب.ظ

کلا یکی از دلایلی که من درس نخوندم همین فکرای موقع خوندن درس بود که درگیرش بودم[نیشخند]



مرسی اومدی فانی جونم.. :*

زکیه 18 بهمن 1391 ساعت 01:09 ب.ظ http://www.ta-talaghi.blogfa.com

خوشم میاد ا بی بی فیسا..!

مثل آبجی خودم..!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد